معرفت شناسی: به کجا و برای چه؟
محمدصادق تراب زاده
بسم الله الرحمن الرحیم
1- اندیشه غرب به علت ناتوانی در فهم حقیقت هستی، موضوع مطالعه خویش را از فهم حقیقت و هستی به نحوه فهم و شناخت تغییر دادند و خود را سرگرم کردند. در بررسی تفاوت دین و فلسفه غرب حول معرفت شناسی، در مییابیم که برخلاف مکاتبی چون اثباتی، انتقادی و ... که از اثبات، شکاکیت و نقد شروع میشود، دین به نحو دیگری رفتار میکند. این گونه نیست که انسان تا چیزی را اثبات نکند، نپذیرد. در واقع، داستان از آزمون، شک و نقد شروع نمیشود که مبنا به اثبات رسیدن باشد بلکه انسان با علم و یقین شروع میکند (عین الیقین، علم الیقین، حق الیقین). این یقین لزوما با اثبات و استدلال مطرح در ادبیات فلسفه علم بدست نمیآید. شکاکیت و لزوم اثبات، نافی حجت باطنی است که میتواند یقین آور باشد. اگر کسی وجود مطلق را یافت آیا باید حتما استدلال قابل ارائه داشته باشد؟! آیا واقعا عقاید باید استدلالی باشند یا یافتنی هم ممکن است؟!
2- پس یافتن و یقین می تواند در کنار استدلال قرار گیرند و حتی حاکم بر آن. آنچه اصالت دارد به یقین رسیدن است و این یقین رسیدن ناظر به غایت محوری دین است. دین معرفت را در خدمت تکامل انسان طرح کرده است.
3- آیه 7 سوره مبارکه مائده: وَ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ میثاقَهُ الَّذی واثَقَکُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ
میثاق گرفتن مورد اشاره آیه همان حجت باطنی است که با یادآوری آن، هدایت تسهیل می شود.
4-و اعبد ربک حتی یاتیک الیقین (حجر/99): عبادت کن تا یقین بیاید. عبودیت به یقین میرساند. اگر به آیه دقت شود، این عبادت است که یقین را رقم می زند. این عمل است که یقین را حاصل میکند. در اینجا ناظر به مکانیسم وجدان یقین بحث میشود و بحثی ناظر به شیوه شناختی که به صورت رایج در ادبیات مطرح است، ارائه نشده است.
5- معرفت برای زندگی و کمال است. حصول معرفت تابع کمال است. پس میتوان معرفت را از عمل گرفت تا به واسطه عمل، عبادت و ... معرفت جدید حاصل شود و به تبع عمل جدید انجام داد. در واقع، معرفت دارای یک سیر تربیتی و تابع آن است.
6- معرفت هم باید در دایره تربیت و تکامل تفسیر شود. مباحث فلسفه علم هم باید جایگاه خود را در سیر تربیتی انسان بیابند. نوع هدایت قرآن و مساله تبلیغ با بحث معرفت بسیار پیوند دارند که متاسفانه مورد غفلت قرار میگیرند و مجرد از هم بحث می شوند.
7- اگر از سیر یقین شروع کنیم (برخلاف شک)، تابع سنت هدایت قرار می گیریم و معرفت هم افزایش می یابد. عالم، حی و زنده است و حاکم خداست. پس اگر یقین اجمالی را به کار بگیریم و شکر کنیم و عمل مطابق انجام دهیم، آنگاه معرفت هم توسعه پیدا می کند و تحت سنت امداد و هدایت قرار می گیرد.
8- روش شناسی سکولار در علوم انسانی اسلامی: معرفت فارغ از حیات و عبودیت
در مباحث معرفت شناسی اسلامی که بیان میشود بعضا همان اشتباه غرب تکرار می شود که عالم را نهایتا یک متن می دانند نه یک عالم حی و زنده. عالم متناسب با حرکت معرفتی ما، واکنش معرفتی بروز می دهد.
9- اگر معرفت هم افاضه شد، این حب و بغض ها و تمایلات هستند که پذیرش معرفت و هدایت را ممکن می سازند.
بقره 92-93: وَ لَقَدْ جاءَکُمْ مُوسى بِالْبَیِّناتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ (92) وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَکُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُوا قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَیْنا وَ أُشْرِبُوا فی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَما یَأْمُرُکُمْ بِهِ إیمانُکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ (93)
نور46-47: لَقَدْ أَنْزَلْنا آیاتٍ مُبَیِّناتٍ وَ اللَّهُ یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (46) وَ یَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالرَّسُولِ وَ أَطَعْنا ثُمَّ یَتَوَلَّى فَریقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ ما أُولئِکَ بِالْمُؤْمِنینَ (47)
الاسراء 82: وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لا یَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَساراً (82)
- ۹۴/۰۱/۱۱