باران اندیشه ها

چترها را ببندیم اینجا همه لذت اش در خیس شدن خلاصه شده است

باران اندیشه ها

چترها را ببندیم اینجا همه لذت اش در خیس شدن خلاصه شده است

دلالت های سازمانی جامعه شناسی متعالیه(1)

باران اندیشه ها | جمعه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۲۸ ق.ظ | ۲ نظر

ابراهیم خانی

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه:

به لطف الهی و با همکاری برخی از اساتید و دوستان بزرگوار[1] از ابتدای سال 94 مجموعه جلساتی با موضوع بررسی دلالت های سازمانی جامعه شناسی متعالیه برگزار گردید که تاکنون به حمد الهی پیشرفت خوبی داشته است و در آینده نیز ان شاء الله ادامه خواهد داشت و امیدوارم حاصل همفکری میان شرکت کنندگان این جلسات نکات قابل توجهی در حیطه مبانی سازمان متعالیه باشد.

بنده قصد دارم تا در سلسله متن هایی خلاصه ای از روند محتوایی و دستاورد های این سلسله جلسات را ارائه نمایم که البته به مرور و در صورت استقبال دوستان قابلیت تفصیلی تر شدن این گزارش نیز خواهد بود. به علاوه بنده پیشنهاد می کنم که با توجه به دستاورد های این جلسات نکات مفیدی را که می توان در خصوص مرکز از آن استنباط نمود دوستان یاد آوری فرمایند تا هم در جلسات بحث و هم در نگارش مطالب مورد توجه بیشتر قرار گیرد. بنده نیز در همین راستا تلاش می نمایم تا تطبیق هایی میان برخی مباحث این جلسات و برخی از ابعاد مرکز ارائه نمایم.

همچنین در صورت تمایل و همکاری دوستان می توان مقالات علمی قابل توجهی را از این مجموعه مباحث استخراج و اقدام به انتشار آن نمود که بنده در این زمینه نیز آمادگی برای همکاری دارم.

 

روند مباحث دلالت های سازمانی:

همان گونه که مستحضرید جامعه شناسی های مختلف دلالت های سازمانی خاص خویش را به همراه خواهند داشت. زیرا سازمان بخشی از اجتماع و نمونه ای کوچک از برخی روابط اجتماعی است و در نتیجه تحلیل ما از هویت اجتماع کاملا موثر در کیفیت تحلیل سازمان خواهد بود. حال بر همین مبنا باید ابتدائا مشخص نمود که جامعه شناسی برآمده از حکمت متعالیه که ما اختصارا به آن جامعه شناسی متعالیه می گوییم چه خط و مشی کلانی را پیگیری می نماید و آنگاه بررسی نمود که آیا چنین رویکردی در تحلیل هویت سازمان نیز راهگشا و عملیاتی است و یا خیر.

آنچه در پایان نامه بنده در این رابطه بر اساس مبانی حکمت متعالیه پیگیری شد و بعد ها تفصیلی‌تر ابعاد متعدد آن مورد بررسی قرار گرفت و ان شاء الله در قالب یک کتاب انتشار می یابد این رویکرد کلان بوده است که آیا اجتماع فراتر از ظاهر آن که مجموعه ای از انواع نظامات اعتباری است باطنی فرا اعتباری و حقیقی نیز دارد و یا نه؟ سوالی که نحوه پاسخ به آن، در پاسخ همین سوال در مورد سازمان کاملا راهگشا خواهد بود؟ یعنی اینکه آیا سازمان نیز فراتر از مجموعه اعتبارات ظاهری آن باطنی فرا اعتباری دارد و یا خیر؟

اهمیت این سوال چه در مورد جامعه و چه در مورد سازمان از آن روست که در صورت اثبات و تبیین تفصیلی ابعاد فرا اعتباری آنها می توان حجم قابل توجهی از احکام هستی شناسانه موجودات فرا اعتباری را که در حکمت متعالیه و حتی فراتر از آن در لسان آیات و روایات مورد بررسی و اثبات قرار گرفته است در تبیین ابعاد وجودی اجتماع و یا سازمان به کار برد. در صورتی که اگر تلقی ما از اجتماع و یا سازمان تنها در حد یک مجموعه اعتباری صرف باشد طبیعی است که ذخایر معرفتی ارزشمند حکمت متعالیه و در تحلیل امور اعتباری صرف کارآمدی زیادی نخواهد داشت.

روند طبیعی این بررسی آنست که ابتدا به پاسخ این سوال در حیطه جامعه شناسی متعالیه بپردازیم و آنگاه با دست یابی به مناط ها و براهین اثبات ابعاد فرا اعتباری اجتماع ببینیم که آیا این ملاک ها در مورد نهاد ها، سازمان ها و یا حداقل بخشی از آنها قابل تطبیق هست و یا خیر.

ما در این متن قصد تبیین تفصیلی ابعاد فرا اعتباری اجتماع را نداریم و آن را به مطالعه پایان نامه یا کتاب محول می نماییم اما اجمالا به اهم مبانی آن اشاره می نماییم.

مبنای اصالت وجود به عنوان رکن رکین حکمت متعالیه لوازمی به همراه دارد که از جمله آن کلیت سِعی است. کلیت سعی به معنای کلیتی است که مفهومی و برآمده از انتزاع ذهنی نیست بلکه کلیتی خارجی و فارغ از انتزاع ذهنی است که در حقیقت بازگشت به سعه و شدت وجودی یک حقیقت وجودی دارد. اطلاق کلیت به این سعه وجودی بدان خاطر است که همان گونه که در کلیت مفهومی یک مفهوم کلی در عین صدق بر مصادیق جزئی همچنان کلی است موجودی نیز که از شدت و سعه وجودی برخوردار است در عین حضور در مراتب و مصادیق مادون وجودی همچنان کلیت و سعه وجودی خویش را حفظ می نماید. فارغ از مباحث فنی اثبات چنین حقیقتی که مجال آن نیست مثال ملموس این حقیقت به ظاهر غریب، خود حقیقت نفس است که در عین حضور در اعضا و قوای متعدد بدن همچنان کلیت سعی و وجودی خویش را حفظ می نماید و حضور او در اعضاء بدن منجر به تکه تکه شدن حقیقت آن نمی شود و واضح است که این نحو از کلیت نفس کلیتی مفهومی نیست بلکه کاملا وجودی و عینی و خارجی است.

حال این کلیت سعی نه تنها در مورد حقیقت نفس بلکه در مورد بسیاری از حقایق عالم صادق است و در نتیجه بسیاری از حقایق عالم در عین حضور و سریان در مصادیق جزئی، به تعدد آن مصادیق جزء جزء نمی شوند و همچنان وحدت سعی خویش را حفظ می نمایند. از جمله این حقایق سعی معارف حضوری در ساحت عقلی عالم هستند. به بیان دیگر اساسا کلیت ذهنی و جهان شمولی معارف و قوانین عقلی انعکاس حصولی کلیت سعی حقایق حضوری است.

حال بر این اساس اگر مجموعه افرادی به درکی حضوری از یک حقیقت عقلی دست یابند از آنجا که علم طبق مبانی حکمت متعالیه دائر مدار اتحاد عالم و معلوم است چنین علمی بدان معناست که همگی این افراد با آن حقیقت عقلی اتحاد وجودی یافته اند. از سوی دیگر چون آن معرفت حضوری دارای کلیت سعی است اتحاد این افراد با آن معرفت حضوری نوعی اتحاد حقیقتا وجودی و سعی میان آنها را در ساحات باطنی و عقلی عالم و البته به میزان سعه و دایره وجودی آن معرفت در پی خواهد داشت و این مبنای فلسفی می توان مبنای اتحاد وجودی افراد یک اجتماع باشد. زیرا در صورت دقت در بسیاری از اجتماعات اصیل و تاریخ دار بشر که مبتنی بر فرهنگ های خاصی هستند این فرهنگ ها خود مبتنی بر درک حضوری از برخی حقایق سعی عالم است و همین امر مصحح اتحاد وجودی و فرا اعتباری افراد آن اجتماع است. امری که ثمرات آن به وضوح در ساختار فرا اعتباری فرهنگ قابل مشاهده است.

حال همین مناط اتحاد وجودی در قالب یک سازمان نیز قابل پیگیری است و اگر نشان داده شود که در برخی از سازمان ها و یا نهاد ها فرهنگ هایی حاکم است که این فرهنگ ها خود مبتنی بر معرفت حضوری به حقیقتی سِعی است آن حقیقت سعی می تواند مناط اتحاد فرا اعتباری افراد آن سازمان با یکدیگر باشد. در مجموعه این جلسات مثال هایی برای فهم بهتر و کاربردی این حقیقت هم سطح اجتماع و هم در سطح سازمان ارائه گردید که شرح مختصر آنها را در شماره های بعدی این متن می توانید پیگیری نمایید.

بار دیگر از تمامی دوستان تقاضا می شود تا نظرات، پیشنهادات و انتقادات خود را راجع به این سلسله مباحث اعلام نمایند.

با تشکر یا علی 

 



[1] .لازم به ذکر است دوستانی که توفیق استفاده از حضور آنها را در این جلسات داشته ایم آقای دکتر امامی، آقای دکتر چیت سازیان، آقای آزادی، آقای راستیان، آقای حسینی و برخی دیگر از دوستان بزرگوار بوده اند.

  • باران اندیشه ها

نظرات  (۲)

  • امام صادقی
  • سلام
    موضوع بسیار جذاب و مهم است.
    اما زبان نوشتار سخت، و تفصیل و توضیح مدعی بسیار کم است!!!
    لطفا با زبان ساده تر و شرح بیشتر ارائه شود
    خیلی ممنون
    دعا
  • جواد آزادی
  • با سلام
    و تشکر از شما
    در بیانی توضیحی می توان اینگونه تبیین نمود که ضرورت ورود مبانی حکمت متعالیه به عرصه سازمان و مدیریت از آن جا ناشی می شود که بر اساس مبانی اسلامی و مشخصا مبانی انسان شناسی اسلامی ، اعتبارات اجتماعی و باید ها و نباید ها منتشأ از حقیقتی است (و نیز بازگشت به حقیقتی است) -که جناب آقای خانی از آن با عنوان حقیقت فرااعتباری یاد کرده اند-  این حقیقت همانچیزی است که دست بشر غربی با کنار نهادن عوالم غیر مادی از آن کوتاه شده است و  در تلاش های نمادین تفسیری ها و انتقادی ها خلاء آن بیش تر و بیش تر رخ می نماید و نهایتا در غیاب آن گریزی از شکاکیت و به تعبیری "بی هویتی"  ندارند.
    در اندیشه اسلامی اعتباریات صاحب باطن است حال یا این باطن در ذیل ولایت الهی دنبال می شود و یا در غیر اینصورت باطنی شیطانی خواهد بود. به نظر می رسد این باطن وجه اصلی تمایز مطالعات مدیریت اسلامی و مدیریت غربی است.
    هدف کلان چنین جلسات و مباحثی در حوزه سازمان و مدیریت در سطوح خرد و کلان می تواند اولا شناخت باطن و مناط حقانیت آن و ثانیا به تبع مورد اول شناخت مکانیزم های اعتبار (عبور به باطن) و ثالثاً عملیات (اعتبار) باشد.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی