نقطه (ها)ی آغاز در فرآیند تغییر*
مصباح الهدی باقری
تغییر در سازمان، یک پروسه است و نتیجهی آن بهبود فرآیندهای کاری. حاصل این بهبود، اثر بخشی سازمانی بیشتر است که نمود و اثر آن در متغیر رضایت سازمانی (درونی: مشتمل بر مدیریت، کارکنان و سایر ذینفعان و بیرونی، شامل مشتریان و مخاطبان) قابل رؤیت است. از آنجا که رضایت حد لایقفی ندارد و توقف در حدی از آن، به بیتفاوتی و بعد از آن به نارضایتی منتهی میشود، لذا فرآیند تغییر را بایستی به عنوان فرآیندی دائمی و جریانی مستمر، طراحی و عملیاتی نمود. حال سؤال اینجاست: تغییر از کجا شروع میشود؟ نقطه(ها)ی آغاز تغییر کجاست؟
مسلماً اسناد بالادستی برنامهای یکی از لوازم و ارکان اساسی جریان تغییر در سازمان است. وجود بیانیه مأموریت و چشمانداز، تغییر را معنا میبخشد و جهت میدهد، اما تضمین کننده عملیاتی شدن تغییر نمیباشد. اگر این اسناد مادر، در قالب سایر اسناد برنامهای کلان (=سیاستهای کلی)، میانی وعملیاتی هم درآید، بازهم تضمینی برای جریان تغییر نیست.
سازماندهی مناسب، به تغییر "راه" میدهد. رسمیت به اندازه، تمرکز درست تعریف شده، پیچیدگی رشدآفرین و همه اینها در قالب ساختار سازمانی که در آن صف و ستاد درست جایگاهیابی شدهاند ، لازمه تغییر است و نه الزاماً تغییر آفرین.
دارا بودن منابع مناسب از حیث زمین و زمان و مال و منال، بازهم لوازم و التزامات خوبی است که تغییر را ممکن میکند ولی داشتن همه اینها با هم نیز، اتفاقی را رقم نمیزند.
مدیران تحولخواه و آرمانگرا، پیش نیازی تغییر هستند، اما به تنهایی تغییر آفرین نیستند.
بخشهای برنامهای (طرح و برنامه) به صورت متمرکز و نیمه متمرکز، درون ستاد و صف، طراح تغییر هستند ولی عامل تغییر میتوانند نباشند.
طراحی و تأسیس نهادهای گلخانهای و تربیت آنها و نهایتاً جاسازی و جاگذاری آنها در سازمان اصلی، زمینهساز تغییر است اما با آنها هم تغییر قطعی نیست.
تغییر به همه اینها نیاز دارد، اما همه اینها با هم نیز میتوانند رعد و برق، بدون باران باشند. تغییر از نطفه ذهنیت تغییر و تغییر ذهنیت زاده میشود. اگر ذهنها نخواهد تغییر کند، هیج تغییر نشاید، و اگر هم، نپاید. از ولاسکو پرسیدند: با تیم والیبال چه کردی که اینگونه دگرگون شد؟ گفت: هیچ چیزی را تغییر ندادم، فقط ذهنیت بازیکنان را.....
--------------------
*تلاشم این است که تجربهام را منتقل کنم، اما در هر بخش نیاز به محاجه و اقامه دلیل و بحث است که مقال و مجال خودش را میطلبد.
- ۹۳/۱۰/۰۳
بهره مند شدیم. موافقم.