سیاستگذاری فرهنگی به مثابه پلی از نظریه تا اجرا
سجاد لطفی
باسمه تعالی
در صحنه جامعه و در عرصه عمومی، مسائلی بروز میکنند که برای حل و یا مدیریت مؤثر آنها نیازمند معلومات دانشی و عملی همزمان هستیم. اگر برای حل یا مدیریت هر مسأله سه مرحله زیر را در نظر بگیریم:
- شناخت صحیح مسأله(مسأله شناسی)
- ارائه نسخه نظری برای حل یا مدیریت مسأله(فلسفه[1] یا دکترین[2])
- ارائه دستوراتی عملیاتی برای کاربست نسخه نظری(خطمشیگذاری[3])؛
در مسائل فرهنگی و اجتماعی، دو مرحله اول متعلّق است به صاحبنظران حوزه علوم اجتماعی و جامعهشناسی و مرحله سوم به صاحبنظران حوزه مدیریت دولتی[4] و سیاستگذاری عمومی[5].
در کشور ما معمولاً در مرحله اول و دوم صاحبنظران برای شناخت و تشخیص مسأله و تجویز نظری، از نظریات اجتماعی و فرهنگی که غالباً نیز غربی و وارداتی هستند استفاده میکنند.
در مرحله سوم صاحبنظران عرصه خط مشی عمومی، بر اساس مبانی نظری طرح شده در دو مرحله قبل، به تدوین سیاست و قانون مبادرت مینمایند تا با ورود در مرحله اجرایی به صورت عملی با مسأله اجتماعی و فرهنگی مواجه شوند.
در فرآیند حل مسائل اجتماعی و فرهنگی کشور-که در بالا به اختصار گفته شد- در هر دو حوزه علوم اجتماعی و خط مشی عمومی خلأهایی وجود دارد؛ از جمله دو مورد مهم زیر:
- در حوزه علوم اجتماعی معمولاً به دلیل دوری از فضای عینی کنش اجتماعی، نظریهپردازان و صاحبنظران دید انتزاعی و گاه نخبگانی دارند که با فضای واقعی کنش فاصله دارد.
- در حوزه خطمشی عمومی صاحبنظران به دلیل ناآشنا بودن با اقتضائات حوزه فرهنگ و مسائل فرهنگی- اجتماعی، موفق به کاربست صحیح نظریات در چرخه خطمشی نمیشوند.
پس به اجمال نقص عمده هر یک از حوزههای فوق گفته شد؛ بنابراین به یک نقش رابط نیازمندیم که بتواند دو خلأ فوق را تا حدی مرتفع نماید.
در کشور در سالهای اخیر رشتهای راهاندازی شده است تحت عنوان «سیاستگذاری فرهنگی[6]».
به نظر میرسد وضع مطلوب رشته مذکور، این باشد که بتواند به مثابه «پلی» بین «نظریات فرهنگی» و «اجرا» عمل نماید. چند مزیّت برای این رشته که بسیار بین رشتهای[7] است میتوان در نظر گرفت:
- اشراف بر نظریات فرهنگی غربی برای تحلیل خط مشی های عمومی و فرهنگی که تا کنون در کشور تجویز شده است!
- درک بهتر خلأ دانشی و نظری در حوزه فرهنگ کشور؛ چرا که افرادی که با عرصه کنش اجتماعی مواجه هستند بهتر درک میکنند که اکنون برای حل مؤثر مسائل، شدیداً نیاز به نظریات فرهنگی و اجتماعی بومی برآمده از ارزشها و هنجارهای دینی و ملی داریم. به نظر میرسد با وجود چنین افرادی، تلاش برای تولید نظریات فرهنگی بومی نیز بیشتر شود.
- با «عینک اجرا و اداره» به سراغ «مسائل» و «نظریات فرهنگی» رفتن.
- با «عینک فرهنگی و درک اقتضائات فرهنگی» به سراغ «اجرا» و «اداره» رفتن.
- ۹۳/۱۱/۰۹