منبرهایی که زمینه ساز سکولاریزم در جامعه هستند
سعید مسعودی پور
باسمه تعالی
(چگونه تبلیغات دینی می تواند منجر به ناکارآمدی دین و نظامات اجتماعی در اداره امور جامعه شود؟)
برقراری و پایداری نظامات اجتماعی در هر جامعه ای، وابسته به حمایت نظام ارزشی و هنجاری آن جامعه است. این که نظام سرمایه داری توانست متولد شود، رشد کند و به بلوغ برسد مدیون حمایت دینی مسیحیت پروتستانیسم بود. آن طور که وبر در اثر ارزشمند خود (اخلاق پروتستانیسم و روح سرمایه داری) در تحلیل جامعه شناختی سرمایه داری به این نکته مهم اشاره می کند که منشا توسعه تاریخی و جریانات عمده اجتماعی را نباید تنها منفعت طلبی و مال دوستی و ثروت اندوزی اقتصادی دانست، بلکه باید با صبغه روانی و دینی به تحلیل آنها پرداخت. از این جهت رشد سرمایه داری وامدار تفکر مذهبی و دینی است که کار را عبادت و اطاعت از فرمان الهی می داند. البته ناکارآمدی مفاهیم کلیسا باعث شد که با شکل گیری رنسانس، این گزاره های دینی به حاشیه رانده شود، اما اصل هنجاری و ارزشی بدون پشتیبانی تفکر دینی باقی بماند. اما هدف از طرح این موضوع رسیدن و تبیین یک گزاره است: موفقیت نظامات اجتماعی در گرو حمایت نظام ارزشی، هنجاری و دینی جامعه است. اگر فرضاً نظام تبلیغات تجاری به گونه ای طراحی و اجرا شود که مروج فرهنگ مصرف گرایی و تجمل گرایی نباشد، اما اگر نظام هنجاری و ارزشی و دینی (تبلیغ شده) جامعه را به سمت مصرف گرایی سوق دهد، بدون شک اهداف مطلوب محقق نخواهد شد.
مبارزه با ربا، غش، دزدی، رانت و رشوه در جامعه اسلامی از یک سو باید در نظامات اجتماعی دنبال شود و از سوی دیگر نظام تربیتی و تبلیغ دینی باید با ارائه الگوی رفتاری صحیح، پشتیبانی لازم را از نظامات اجتماعی به عمل آورد. آنچه که نظام تعلیم و تربیت دینی (به ویژه منبرها) بر آن تاکید دارند، به نظر می رسد با آنچه که باید قوام بخش و اصلاح کننده حوزه رفتاری جامعه باشد، متفاوت است. این خطر و هشدار از این جهت جدی است که انحراف در نظام تبلیغات دینی نه تنها بسترساز کارآمدی دین نخواهد بود، بلکه این ظرفیت وجود دارد که منجر به آسیب ها و چالش های جدی در عرصه اجتماعی شود.
فاصله گرفتن از دینی که تکلیف و عمل را از پیروانش می خواهد و رفتن به سمت دینی که جزء عبادت فردی، برخی مناسک عبادی مانند زیارت و توسل و عزاداری چیز دیگری را مورد تاکید قرار نمی دهد، کم کم قسمت عمده ای از دستورات دینی را به حاشیه رانده و نقش ضعیف شده آن همانند کلیسای امروز خواهد بود که مثلا افراد متدین یک روز تعطیلی را دور هم جمع شوند و دعایی بخوانند! این روایاتی که می فرماید وقت خود را چند قسمت کنید: قسمتی برای عبادت، قسمتی برای کار، قسمتی برای رسیدگی به امور خانواده و فردی، به روشنی به این معنی نیست که تنها در قسم اول است که دین حضور دارد و در اوقات دیگر هر آن طور که خواستید عمل کنید؛ آن طور که نظام های سکولار عمل می کنند. خطر جدی تر این منبرها زمانی است که کل تکلیف و مسئولیت یک دیندار را در حب و بغض معرفی می کند و توجهی ندارند که چنین گرایشی اگر منجر به عمل نشود، باید در اصل گرایش شک کرد.
متاسفانه در غالب منبرهای حاضر، تنها و تنها اشک و گریه عامل نجات است، نه عمل صالح و ایمان. یعنی نه وجود عمل صالح ملاک سعادت است و نه بازداشتن زبان و چشم و گوش و جوارح از حرام الهی. نه عدم تعرض به حقوق دیگران چندان اهمیت دارد و نه دقت بر عدم حرام خوری و رباخواری و دزدی. نه تحریض بر اطعام یتیم و انفاق به مسکین در کانون توجه و توصیه به مخاطب قرار می گیرد و نه جلوگیری از اسراف و تبذیر. آنچه که ملاک سعادت ابدی است، اشک است و گریه. این افراد با تمسک به آیات و روایاتی نظیر قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى (شوری 23) و «هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُب»(الکافی ، ج8 ، ص 79) به صورت تنها، در عمل یک مذهب قشریِ سطحیِ احساسی مبرا از تکلیف و عمل معرفی می کنند که حب نه شرط لازم، بلکه هم شرط لازم و هم شرط کافی برای سعادت است و جبران کننده بی عملی، بدعملی و انحرافات رفتاری و بی توجهی به اوامر الهی است. نکته دوم در انحرافات ایجاد شده به واسطه دستگاه تبلیغات دینی، به حاشیه راندن مسئولیت ها و تکالیف اجتماعی جامعه اسلامی است. آنچه که در حوزه رفتاری به شدت مورد دستگاه تبلیغ دینی قرار می گیرد، حوزه عبادات فردی و نسخه پیچی از انواع اذکار و نمازها و مناجات هاست، بدون آن که بر وظایف اجتماعی یک مسلمان تاکید کنند.
روشن و بدیهی است که گزاره های فوق به معنای بی اثر اعلام کردن آنها نیست؛ بلکه به این معناست که باید دین را حب و بغضی معرفی کرد به شر آن که به عمل و تکلیف اجتماعی منجر شود. آنچه که در قرآن کریم در کنار ایمان بلافاصله بر آن تاکید شده، از جنس عمل است و آن عمل صالح است. این عمل صالح از جنس رفتار و ناظر به تکالیف هم در سطح فردی و هم در سطح اجتماعی و تعاملات انسانی است که به نظر می رسد اگر منبرها تاکید لازم روی آنها را نداشته باشند، زمینه ساز تقویت سکولاریزم در حوزه رفتاری مردم خواهند شد.
- ۹۳/۱۱/۰۱