باران اندیشه ها

چترها را ببندیم اینجا همه لذت اش در خیس شدن خلاصه شده است

باران اندیشه ها

چترها را ببندیم اینجا همه لذت اش در خیس شدن خلاصه شده است

چشمه، برکت، نوشتن

باران اندیشه ها | جمعه, ۱۹ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۳۸ ق.ظ | ۰ نظر

سید جواد حسینی

باسمه تعالی و هو شأنه العظیم

چشمه را در نظر بگیرید. چرا چشمه را همه دوست دارند؟ چشمه مصداق عینی برکت است. نوشتن هم باید مصداقی از برکت باشد والا وزر است و وبال گردن!

اما چرا چشمه دوست داشتنی است؟

چون چشمه می جوشد

چون چشمه زلال است

چون چشمه جاری است

چون چشمه به دیگران می بخشد.

چشمه از دل زمین می جوشد. یعنی هر چه دارد از درون خود دارد. جوشیدن خود یک هنر است. سنگ های بسیاری باید شکافته شود تا چشمه ها جاری شوند. جوشیدن مرحله ای از شدن است پس خود جوشیدن مهم است! رسول پاکی ها    گفته اند: من أخلص لله أربعین صباحاً فجّر الله ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه.

چشمه زلال است. بدون هیچگونه ناخالصی، زلال بودن چشمه آنقدر زیاد است که مانند آینه است. یعنی می توان در زلالی آن خود را تماشا کرد. پس باید زلال بود. همچون آب باران.

چشمه جاری است. جاری بودن یعنی حرکت داشتن. حرکت داشتن یعنی رشد داشتن. رشد یعنی حرکت، حرکت یعنی رشد! اصلا رشد در حرکت است. حرکت خود رشد است. مشخص است که به پیشرفت حرکت می گویند نه به هر حرکتی. چشمه چون جاری است زیباست. چون جاریست پاک می کند و می برد.

چشمه به همه می بخشد؛ مانند باران. اما قابلیت ها متفاوت است در یکی سبزه است در یکی دیگر خس! وهو الذی یرسل الریاح بشرا بین یدی رحمته حتى إذا أقلت سحابا ثقالا سقناه لبلد میت فأنزلنا به الماء فأخرجنا به من کل الثمرات کذلک نخرج الموتى لعلکم تذکرون والبلد الطیب یخرج نباته بإذن ربه والذی خبث لا یخرج إلا نکدا کذلک نصرف الآیات لقوم یشکرون.

اما آیا فقط همین است؟ خیر. اطراف چشمه همیشه سبز و زیباست یعنی چشمه بر اطراف و محیط خود نیز اثر می گذارد یعنی تلاش می کند خیرش، برکتش به دیگران برسد پس باید مثل چشمه بود جوشید و جاری بود و اثر گذاشت. اثر چشمه از خلوص است خلوص حتی بر خس هم اثر می گذارد.

حالا اگر نوشتنی مانند چشمه بود برکت دارد و ماندگار خواهد بود. نوشتن هم مثل جوشیدن چشمه است. نوشتن باید از درون انسان بجوشد،‌ لذا تصنعی نیست و نمی شود با نقب آن را خارج ساخت اگر هم بشود لذتی ندارد، بر دل نمی شیند. بر سر چاه های آب زمین های زارعت رفته اید؟، سود دارد اما اندک لذتی هم ندارد. مثنوی و حافظ چرا قرن ها لذت بخش هستند؟ چون از دل ملای رومی و لسان الغیب جوشیده اند.

دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد            به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد

چو تو از باد بگذشتی مقیم چشمه‌ای گشتی      حریف همدمی گشتی که آبی بر جگر دارد

چو آبت بر جگر باشد درخت سبز را مانی             که میوه نو دهد دایم درون دل سفر دارد

نوشتن باید زلال باشد. خلوصی یک متن مایه ماندگاری آن است. یک نوشته آنقدر باید خالص باش که من خواننده هم بتوانم خودم را در آن بیابم. زلالی آن مانند رایحه باید به مشام برسد. نوشتن هم باید جاری باشد یعنی نباید از حرکت بایستد. چون حرکت می کند رشد دارد. صیروریت و شدن هم باید در نوشتن و نگارش باشد والا بوی تعفن می گیرد. نوشتن باید به دیگران سود ببخشد و بر محیط و اطراف اثری داشته باشد. اگر چنین باشد یعنی زنده است. یعنی مانند موجودی است که از محیط خود اثر پذیرفته و تلاش می کند مانند چشمه بر محیط خود اثر بگذارد. پس اگر در نوشته ای دردی نباید یا دردی را مستقیم یا غیر مستقیم از جامعه و نکاود حداکثر شاید سود داشته باشد اما طرفی از لذت بر نمی بندد.

 ان الابرار لفى نعیم (22) على الارائک ینظرون (23) تعرف فى وجوههم نضره النعیم (24) یسقون من رحیق مختوم (25)

 ختامه مسک و فى ذلک فلیتنافس المتنافسون (26) و مزاجه من تسنیم (27) عینا یشرب بها المقربون (28)

 و له الحمد.

 

  • باران اندیشه ها

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی